( گزند آوردن ) گزند آوردن. [ گ َ زَ وَ دَ ] ( مص مرکب )صدمه رساندن. آسیب آوردن. آزار رساندن : گر درم داری گزند آرد بدین بفکن او را گرم و درویشی گزین.رودکی.به تیر و کمان و به تیغ و کمندبکوشد که بر دشمن آرد گزند.فردوسی.و رجوع به گزند شود.