گزللو

لغت نامه دهخدا

گزللو. [ گ ُ زَل ْ لو ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 55 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 22 هزارگزی شمال خاوری شوسه شاهین دژ به میاندوآب. هوای آن معتدل و دارای 377 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه سارها تأمین میشود و محصول آن غلات ، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است. در سه محل به فاصله 7 هزارگزی به نام گزلا و بالا و پایین مشهور است. سکنه گزللو بالا 155 و گزللو پائین 83 تن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

گزللو. [ گ ُ زَل ْ لو ] ( اِخ ) گوزلی. دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 31 هزارگزی شمال خاوری آبش احمد مرکز دهستان و 12 هزارگزی ارابه رو لاریجان به اصلاندوز. هوای آن گرم و دارای 12 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه درآورد و چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس