گزانیدن. [ گ َ دَ ] ( مص ) گزیدن کنانیدن. ( ناظم الاطباء ). وادار به گزیدن کردن. اِعضاض. ( منتهی الارب ). || جفا کردن و ستم نمودن. ( ناظم الاطباء ).