گزامت کونست ورک ( به آلمانی: Gesamtkunstwerk ) [ الف] به معنای «جمع اثر هنری»، اغلب به عنوان «اثر هنری درهم آمیخته»، [ ۱] «اثر هنری ایدئال»، [ ۲] «اثر هنری جهانی»، [ ۳] «آثار هنری سنتز شده»، «ترکیب هنرها»، «اثر هنری جامع»، یا «فرم هنری همه جانبه» اثری هنری است که از همه یا بسیاری از فُرم های هنری استفاده می کند یا برای انجام آن تلاش می کند. این اصطلاح یک وام واژه آلمانی است که در انگلیسی به عنوان اصطلاحی در زیبایی شناسی پذیرفته شده است.
این اصطلاح توسط نویسنده و فیلسوف آلمانی کی. اف. ای. تراهندورف در مقاله ای در سال ۱۸۲۷ میلادی، توسعه و رواج یافت. [ ۴] ریشارد واگنر آهنگساز اُپرای آلمانی، این واژه را در دو مقاله در سال ۱۸۴۹ میلادی به کار برد و این کلمه به ویژه با آرمان های زیبایی شناختی او مرتبط شده است. [ ۵] مشخص نیست که آیا واگنر از مقاله تراهندورف اطلاع داشته است یا خیر. [ نیازمند منبع]
در قرن بیستم، برخی از نویسندگان این اصطلاح را برای برخی از اشکال معماری به کار بردند، در حالی که برخی دیگر آن را برای فیلم و رسانه های جمعی به کار بردند. [ ۶]
برخی از عناصر اُپرا که به دنبال فرمولی «کلاسیک» تر بودند، در پایان قرن هجدهم شروع شده بودند. پس از تسلط طولانی مدت بر اُپرا سریا و دا کاپو آریا، جنبشی برای پیشبرد لیبرت نویس و آهنگساز در رابطه با خوانندگان و بازگرداندن درام به تمرکز شدیدتر و کمتر اخلاقی آغاز شد. این جنبش، «اُپرای اصلاحی» در درجهٔ اول با کریستف ویلیبالد گلوک و رانیری د کالتزابیجی مرتبط است. مضامین اُپراهای تولید شده توسط گلوک با کالتزابیجی در سراسر اُپرای کارل ماریا فون وبر ادامه دارد، تا اینکه واگنر با رد هر دو سنت بل کانتو ایتالیا و «اُپرا تماشایی» فرانسوی، اتحاد خود را از موسیقی، درام، جلوه های تئاتری و گاهی رقص توسعه داد. [ نیازمند منبع]
با این حال، این گرایش ها به طور اتفاقی و نه در پاسخ به یک فلسفهٔ خاص از هنر، توسعه یافته بودند. واگنر که اصلاحات گلوک را به رسمیت می شناخت و آثار وبر را تحسین می کرد، مایل بود دیدگاه خود را در ابتدا به عنوان بخشی از دیدگاه های اجتماعی و سیاسی رادیکال خود در اواخر دههٔ ۱۸۴۰ میلادی تثبیت کند. پیش از واگنر، دیگرانی که در مورد اتحاد هنرها که موضوعی آشنا در میان رمانتیک های آلمانی بود، اظهار نظر کرده بودند، همان طور که عنوان مقالهٔ تراندورف، که برای اولین بار در آن کلمه «زیبایی شناسی، یا نظریهٔ فلسفه هنر» به کار رفت، مشهود است. دیگرانی که در مورد سنتز هنرها نوشتند عبارتند از: گوتهولد افرایم لسینگ، لودویگ تیک و نووالیس. [ ۷] بررسی مشتاقانهٔ کارل ماریا فون وبر از اُپرای آندین ( ۱۸۱۶ ) اثر ای. تی. ای. هوفمان آن را به عنوان «یک اثر هنری کامل به خودی خود، که در آن مشارکت های جزئی از هنرهای مرتبط و همکار با هم ترکیب می شوند، ناپدید می شوند، و در صورت ناپدید شدن، به نوعی دنیای جدیدی را شکل می دهند» تحسین کرد. [ ۸]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین اصطلاح توسط نویسنده و فیلسوف آلمانی کی. اف. ای. تراهندورف در مقاله ای در سال ۱۸۲۷ میلادی، توسعه و رواج یافت. [ ۴] ریشارد واگنر آهنگساز اُپرای آلمانی، این واژه را در دو مقاله در سال ۱۸۴۹ میلادی به کار برد و این کلمه به ویژه با آرمان های زیبایی شناختی او مرتبط شده است. [ ۵] مشخص نیست که آیا واگنر از مقاله تراهندورف اطلاع داشته است یا خیر. [ نیازمند منبع]
در قرن بیستم، برخی از نویسندگان این اصطلاح را برای برخی از اشکال معماری به کار بردند، در حالی که برخی دیگر آن را برای فیلم و رسانه های جمعی به کار بردند. [ ۶]
برخی از عناصر اُپرا که به دنبال فرمولی «کلاسیک» تر بودند، در پایان قرن هجدهم شروع شده بودند. پس از تسلط طولانی مدت بر اُپرا سریا و دا کاپو آریا، جنبشی برای پیشبرد لیبرت نویس و آهنگساز در رابطه با خوانندگان و بازگرداندن درام به تمرکز شدیدتر و کمتر اخلاقی آغاز شد. این جنبش، «اُپرای اصلاحی» در درجهٔ اول با کریستف ویلیبالد گلوک و رانیری د کالتزابیجی مرتبط است. مضامین اُپراهای تولید شده توسط گلوک با کالتزابیجی در سراسر اُپرای کارل ماریا فون وبر ادامه دارد، تا اینکه واگنر با رد هر دو سنت بل کانتو ایتالیا و «اُپرا تماشایی» فرانسوی، اتحاد خود را از موسیقی، درام، جلوه های تئاتری و گاهی رقص توسعه داد. [ نیازمند منبع]
با این حال، این گرایش ها به طور اتفاقی و نه در پاسخ به یک فلسفهٔ خاص از هنر، توسعه یافته بودند. واگنر که اصلاحات گلوک را به رسمیت می شناخت و آثار وبر را تحسین می کرد، مایل بود دیدگاه خود را در ابتدا به عنوان بخشی از دیدگاه های اجتماعی و سیاسی رادیکال خود در اواخر دههٔ ۱۸۴۰ میلادی تثبیت کند. پیش از واگنر، دیگرانی که در مورد اتحاد هنرها که موضوعی آشنا در میان رمانتیک های آلمانی بود، اظهار نظر کرده بودند، همان طور که عنوان مقالهٔ تراندورف، که برای اولین بار در آن کلمه «زیبایی شناسی، یا نظریهٔ فلسفه هنر» به کار رفت، مشهود است. دیگرانی که در مورد سنتز هنرها نوشتند عبارتند از: گوتهولد افرایم لسینگ، لودویگ تیک و نووالیس. [ ۷] بررسی مشتاقانهٔ کارل ماریا فون وبر از اُپرای آندین ( ۱۸۱۶ ) اثر ای. تی. ای. هوفمان آن را به عنوان «یک اثر هنری کامل به خودی خود، که در آن مشارکت های جزئی از هنرهای مرتبط و همکار با هم ترکیب می شوند، ناپدید می شوند، و در صورت ناپدید شدن، به نوعی دنیای جدیدی را شکل می دهند» تحسین کرد. [ ۸]
wiki: گزامت کونست ورک