گزارندگی. [ گ ُ رَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) شرح و تفسیر. گزارش : درخشنده حوضی ز بلور ناب بر آن راه بستند چون حوض آب گزارندگیهای کلک دبیربرانگیخته موج از آن آبگیر.نظامی.