گزارش کنان. [ گ ُ رِ ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) درحال تفسیر. در حال شرح. در حال تعبیر : گزارش کنان تیز کن مغز راگزارش ده این نامه نغز را.نظامی.هرآنچ از پدر مایه اندوختی گزارش کنان در وی آموختی.نظامی.
( صفت ) ۱ - در حال بیان کردن . ۲ - در حال شرح و تفسیر : هر آنچ از پدر مایه اندوختی گزارش کنان در وی آموختی . ( نظامی )