گزارش کنان

لغت نامه دهخدا

گزارش کنان. [ گ ُ رِ ک ُ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) درحال تفسیر. در حال شرح. در حال تعبیر :
گزارش کنان تیز کن مغز را
گزارش ده این نامه نغز را.
نظامی.
هرآنچ از پدر مایه اندوختی
گزارش کنان در وی آموختی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - در حال بیان کردن . ۲ - در حال شرح و تفسیر : هر آنچ از پدر مایه اندوختی گزارش کنان در وی آموختی . ( نظامی )

پیشنهاد کاربران

بپرس