گز باز

لغت نامه دهخدا

گزباز. [ گ َ ] ( نف مرکب ) آنکه به گز رقاصی کند. ( آنندراج ) :
چو رقاص گزباز آید ببزم
کند دف به اقبال آهنگ جزم.
ملاطغرا ( از آنندراج ).
رجوع به گزبازی شود.

گزباز. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پایین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 21 هزارگزی شمال کدکن و یکهزار گزی خاور کال چغوکی. هوای آن معتدل و دارای 12 تن سکنه است.آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه ،تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه گز بازی کند : چو رقاص گز باز آید ببزم کند دف باقبال آهنگ جزم . ( ملاطغرا )

پیشنهاد کاربران

بپرس