گرییدن. [ گ ِرْ دَ ] ( مص ) اشک ریختن. ( آنندراج ). گریستن : در گریه من گشت نهان جسم نزارم صد شکر که گرییدنم آخر بسر آمد.
میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
گریه کردن، اشک ریختن، گرستن وگریستن هم گفته شده ( مصدر ) ( گریید گرید خواهد گریید بگری گرینده گریان گرییده ) گریستن اشک ریختن : و بر مظلومی ها ببل و درد دل او میگریند .