گریستن خون

پیشنهاد کاربران

گریستن خون ؛ خون گریستن. کنایه از ضجه بسیار کردن. کنایه از مویه و ناله بسیار کردن. اظهار تعزیت بسیار نمودن : چون بشنید [ مادر حسنک ] جزعی نکرد چنانکه زنان کنند بلکه بگریست بدرد چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند. ( تاریخ بیهقی ) .

بپرس