گریزاگریز

لغت نامه دهخدا

گریزاگریز. [ گ ُ گ ُ ] ( اِ مرکب ) گریز پی در پی. گریز به شتاب و بدون درنگ :
با کفش این چشمه سیماب ریز
خوانده چو سیماب گریزاگریز.
نظامی.
ستیزنده از تیغ سیماب ریز
چو سیماب کرده گریزاگریز.
نظامی.

فرهنگ عمید

۱. گریختن به شتاب.
۲. فرار پیاپی.

پیشنهاد کاربران

بپرس