گریز جا ی

لغت نامه دهخدا

گریزجای. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) گریزگاه. جای گریختن. مُراغَم. مَناص. ( منتهی الارب ). مَفَرّ. ( تفلیسی ) :
باز آمدی چو باز سفید از گریزجای
بازآمدی چو شیر سیه در شکارگاه.
سیدحسن غزنوی.

فرهنگ فارسی

( گریز جا ی ) ( اسم ) گریز گاه جای گریختن : باز آمدی چو باز سفید از گریز جای باز آمدی چو شیر سیه در شکار گاه . ( سید حسن غزنوی )

پیشنهاد کاربران

بپرس