گریدن

لغت نامه دهخدا

گریدن. [ گ ِ دَ ] ( مص ) خراشیدن. || میل کردن. || گشت و سیر نمودن. ( آنندراج ).

واژه نامه بختیاریکا

( گِریدِن ) رفع کردن؛ پر کردن پوشش دادن. مثلاً ای سیلایینه بگر یعنی این سوراخو پُر کن
( گِریدِن ) گرفتن
( گِریدِن ) گرفتن
( گِریدِن ) گرفته شدن؛ یبوست؛ گرفتن معده. مثلاً جو گریدس یعنی جو باعث گرفتن معده اش شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس