گریبانگیر شدن


معنی انگلیسی:
beset, bother, entangle

لغت نامه دهخدا

گریبانگیر شدن. [ گ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مبتلا گردیدن به کسی یا چیزی. دچار شدن. دامن گیر شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مبتلا شدن کسی بکسی دیگر یا چیزی دچار شدن .

فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) (مص ل . ) دچار شدن ، دامن گیر شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس