گریبان گسل

لغت نامه دهخدا

گریبان گسل.[ گ ِ گ ُ س ِ ] ( ن مف مرکب ) گریبان گسلیده. گریبان پاره.گریبان چاک. || مجازاً شکفته :
غنچه که با باد گشایدش دل
شد هم از آن باد گریبان گسل.
میرخسرو ( از آنندراج ).
رجوع به گریبان شود.

فرهنگ فارسی

۱ - کسی که گریبانش پاره و چاک شده . ۲ - شکفته : غنچه که با باد گشایدش دل شد هم از آن باد گریبان گسل . ( امیر خسرو )

پیشنهاد کاربران

بپرس