گریبان گسل.[ گ ِ گ ُ س ِ ] ( ن مف مرکب ) گریبان گسلیده. گریبان پاره.گریبان چاک. || مجازاً شکفته : غنچه که با باد گشایدش دل شد هم از آن باد گریبان گسل.میرخسرو ( از آنندراج ).رجوع به گریبان شود.
۱ - کسی که گریبانش پاره و چاک شده . ۲ - شکفته : غنچه که با باد گشایدش دل شد هم از آن باد گریبان گسل . ( امیر خسرو )