گریبان چاک کرد

لغت نامه دهخدا

گریبان چاک کردن. [ گ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دریدن و شکافتن گریبان.
- گریبان چاک کردن صبح ؛ طلوع کردن. آشکار شدن :
آری چو صبح کرد گریبان چاک
طرار شب وداع کند جان را.
قاآنی ( دیوان چ تهران ص 10 ).

پیشنهاد کاربران

گریبان چاک زد:
اما مسلم شاه که دید میرشجاع خیلی وقت است نیامده، گفت: �یقین او را کشته اند. �
پس گریبان چاک زد، لباس سیاه در بر کرد و از برای او ماتم گرفت. ( چهل طوطی، ویرایش و بازنویسی زهرا نیرومند ) ؛
یعنی یقه ی لباسش را پاره کرد، لباسش را از بالا جر داد.

بپرس