گرگینه چرم

لغت نامه دهخدا

گرگینه چرم. [ گ ُ ن َ / ن ِ چ َ ] ( اِ مرکب ) چرم که از پوست گرگ سازند و بر طبل کشند :
دهلهای گرگینه چرم از خروش
درآورده مغز جهان را بجوش.
نظامی.
چو آن طبل روئین گرگینه چرم
به ماهی رساند یک آواز نرم.
نظامی.
همان کوس روئین و گرگینه چرم
نه دل بلکه پولاد را کرد نرم.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) چرمی که از پوست گرگ تهیه کنند و بر طبل کشند : دهلهای گرگینه چرم از خروش در آورده مغز جهان را بجوش . ( نظامی )

پیشنهاد کاربران

بپرس