گرگیج
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
گرگیج از دوکلمه گر وگیج ساخته شده و درگویص سیستانی گر یعنی شعله گرفتن گرفتن این تااینجا
گیج یعنی حیران سرگردان
پس کلمه گرگیج یعنی آتش حیران
یا آتش سرگردان
گیج یعنی حیران سرگردان
پس کلمه گرگیج یعنی آتش حیران
یا آتش سرگردان
به نظر بنده میشه شکارچی گور گیچ ب معنی بچه از شکم گور افتاده زمانیکه دنبال شکار گور میرود چنان دنبالش میکند که بچه گور از شکمش می افتد که می مگویند گور گیچیده ب لفظ بلوچی ، یعنی فارق شده یا بچه از شکمش افتادهبخاطر همین میگویند گورگیچ
پسرک گرگیج
گرگیج ها بزرگترین طائفه بلوچ هستن
گرکیج به معنی شکار گور بوده است
عزیز آن در زمان قدیم به دلیل خشکسالی و قعطی ساکنین کسانی را که فوت میکرد ند به قبر میکرد ند وبعدش چه انسان ویا اکثرا حیوانات وحشی مرده هارا در میآورد ند به ناچار ساکنین مجبور به نگهداری قبر ونگهبانی میدادند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
چه بسا که ساکنین دیگر روستاها ی اطراف آنان را به همین خصیصه صدا میزدند یعنی نگهبانان قبر یا نگهبان گور
در زبان بلوچی گورگئج هست درواقع داستان قبر اعتبار بیشتری داره چون بار ها توسط بزرگان قبیله گرگیج تعریف شده اونم این که در یک جا پدر گرگیج از حج برگشته دریک جا از سفر تجارت ویک جا از جنگ.
در این شکی نیست که گبر جد تیره گبر زهی همان گرگیج اصلی وحتی نام پسر بزرگ گبر مزار هست که ریش سفیدی قبیله گورگیج از نسل این شخص ادامه پیدا کرده
... [مشاهده متن کامل]
تا به امروز وبه مرحوم سردار ملک عبدالرحمان رسیده بود که چند وقت پیش فوت کردند
قبیله گرگیج یکی از چند طایفه بزرگ واصیل بلوچ ورند هست که احتمالا جمعیت قبیله بیش از یک میلیون نفر هست . تعداد تیره های این قبیله حدودا ۳۰ تا هست
در این شکی نیست که گبر جد تیره گبر زهی همان گرگیج اصلی وحتی نام پسر بزرگ گبر مزار هست که ریش سفیدی قبیله گورگیج از نسل این شخص ادامه پیدا کرده
... [مشاهده متن کامل]
تا به امروز وبه مرحوم سردار ملک عبدالرحمان رسیده بود که چند وقت پیش فوت کردند
قبیله گرگیج یکی از چند طایفه بزرگ واصیل بلوچ ورند هست که احتمالا جمعیت قبیله بیش از یک میلیون نفر هست . تعداد تیره های این قبیله حدودا ۳۰ تا هست
گرگیج ها که هم اکنون علاوه بر سیستان و بلوچستان در هرمزگان ( شهرستان جاسک و . . . ) ، سرخس ، بخش هایی از گلستان، کرمان ( موسوم به گورگندی ها ) و حتی در کشور ترکمنستان و پاکستان جمعیت هایی را به خود اختصاص داده اند. اما علت این نام گذاری چیست و آیا این نام ارتباطی با گرگ دارد یا نه و . . . ما به همین موضوع می پردازیم.
... [مشاهده متن کامل]
باید یاد آور شد تلفظ گرگیج در بین بلوچ ها به شکل gowrgeyj است؛بنابراین هیچ ارتباطی با گرگ ندارد بلکه این تلفظ غیربلوچ هاست.
درمورد علت این نام گذاری دو روایت وجود دارد:
1 - حاکم منطقه ای اعلام می دارد هر کس بتواند یک گور خر را زنده شکار کند من دختر خود را یه عقد او در می آورم و جد گرگیج ها با راهنمایی های یک پیر موفق می شود دختر حاکم را از آن خود کند و از آنجا فرزندان او به گرگیج منسوب می شوند یعنی شکارچی گور خر
2 - جد گرگیج ها انسان عابدی بوده که وقتی می خواهد به حج عزیمت کند ، همسرش باردار است . او دعا میکند:"خدایا فرزندم را به تو می سپارم، نگهبانش باش!" . او وقتی بعد از مدت ها از حج بر می گردد به او می گویند : "فرزندت به دنیا آمد و زنت فوت شد و چون کسی از او نگهداری نمی کرد او را به همراه مادر در قبر نهادیم" .
مرد بر سر آرامگاه همسر می رود که ناگاه ندایی می شنود که ای کسی که فرزندت را به ما سپردی آن را برگیر!. پدر فرزندش را از قبر بیرون می کند در حالی که زنده است!
در این روایت گرگیج یعنی از گور گرفته شده.
باید توجه داشت در فارسی گور دو معنا دارد:قبر وگورخر و در بلوچی نیز gowr به همین دو معناست.
نظرات بنده:
به نظر بنده شاید این نام به معنای گبر ( آتش پرست ) نیز بی ارتباط نباشد زیرا در متون کهن به گبر نیز گور ( مانند تلفظ بلوچی ) می گفته اند و دیگر این که در جنوب استان فعل امر" درگیج" ( dar geyj ) به معنی "جستجو کن" وجود دارد و اگر "گیج" را در " گرگیج" به این معنا بگیریم می شود :جستجو گر گور
برخی نیز کوشیده اند آن را به "قرقیز" مرتبط سازند.
منطقه ی گوربند ( gowrband ) در اطراف زاهدان نیز مطئنا اگر ریشه شناسی معنایی شود می تواند در روشن کردن معنای اصلی "گرگیج" کمک کند.
... [مشاهده متن کامل]
باید یاد آور شد تلفظ گرگیج در بین بلوچ ها به شکل gowrgeyj است؛بنابراین هیچ ارتباطی با گرگ ندارد بلکه این تلفظ غیربلوچ هاست.
درمورد علت این نام گذاری دو روایت وجود دارد:
1 - حاکم منطقه ای اعلام می دارد هر کس بتواند یک گور خر را زنده شکار کند من دختر خود را یه عقد او در می آورم و جد گرگیج ها با راهنمایی های یک پیر موفق می شود دختر حاکم را از آن خود کند و از آنجا فرزندان او به گرگیج منسوب می شوند یعنی شکارچی گور خر
2 - جد گرگیج ها انسان عابدی بوده که وقتی می خواهد به حج عزیمت کند ، همسرش باردار است . او دعا میکند:"خدایا فرزندم را به تو می سپارم، نگهبانش باش!" . او وقتی بعد از مدت ها از حج بر می گردد به او می گویند : "فرزندت به دنیا آمد و زنت فوت شد و چون کسی از او نگهداری نمی کرد او را به همراه مادر در قبر نهادیم" .
مرد بر سر آرامگاه همسر می رود که ناگاه ندایی می شنود که ای کسی که فرزندت را به ما سپردی آن را برگیر!. پدر فرزندش را از قبر بیرون می کند در حالی که زنده است!
در این روایت گرگیج یعنی از گور گرفته شده.
باید توجه داشت در فارسی گور دو معنا دارد:قبر وگورخر و در بلوچی نیز gowr به همین دو معناست.
نظرات بنده:
به نظر بنده شاید این نام به معنای گبر ( آتش پرست ) نیز بی ارتباط نباشد زیرا در متون کهن به گبر نیز گور ( مانند تلفظ بلوچی ) می گفته اند و دیگر این که در جنوب استان فعل امر" درگیج" ( dar geyj ) به معنی "جستجو کن" وجود دارد و اگر "گیج" را در " گرگیج" به این معنا بگیریم می شود :جستجو گر گور
برخی نیز کوشیده اند آن را به "قرقیز" مرتبط سازند.
منطقه ی گوربند ( gowrband ) در اطراف زاهدان نیز مطئنا اگر ریشه شناسی معنایی شود می تواند در روشن کردن معنای اصلی "گرگیج" کمک کند.