گرگو


معنی انگلیسی:
wolfish

لغت نامه دهخدا

گرگو. [ گ ُ ] ( اِخ ) قصبه ای است در کلار. نصیرالدوله شهریاربن کیخسرو ( 717 - 725 هَ. ق. ) قصبه و قصری و بازاری در گرگو ساخت که لابد همان کرکو است که در 850 هَ. ق. اقامتگاه ملک اویس بن کیومرث در کرگوگردن بود و بدون شک همان کرکو یا گرگواست. ( ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 206 ).

فرهنگ فارسی

قصبه ایست در کلار . نصیر الدوله شهریار بن کیخسرو ( ۷۲۵ - ۷۱۷ ه. ) قصر و بازاری در گرگو ساخت و آن در سال ۸۵٠ ه . اقامتگاه ملک اویس بن کیومرث بود .

دانشنامه آزاد فارسی

گَرْگو
بنا بر روایت شاهنامۀ فردوسی، دلاوری تورانی. او یار پیران در نبرد هَماون بود، که به دست رستم اسیر یا کشته شد.

پیشنهاد کاربران

در گویش میمند شهربابک گرگو نام گیاهی از تیره قاصدکیان می باشد.

بپرس