ز گرگ آنچنان کم گریزد گله
کز آن گرگ ساران سگ مشغله.
نظامی.
گرگسار. [ گ ُ ] ( اِخ ) نام پهلوانی ترکستانی بتقلید صاحبان فرهنگ و برهان در کاف عربی مرقوم شده و به تحقیق کاف عجمی است. ( آنندراج ). نام سپاه سالار ارجاسب که اسفندیار او را به کمند گرفت :
یکی ترک بد نام او گرگسار
ز لشکر بیامد بر شهریار.
فردوسی.
یکی ترک بد نام او گرگسارگذشته برو بر بسی روزگار.
فردوسی.
رجوع شود به مزدیسنا تألیف دکتر معین ص 349 و 362 و یشتها تألیف پورداود جلد 2 ص 278.