گرگاس


معنی انگلیسی:
tare

لغت نامه دهخدا

گرگاس. [ گ ُ ] ( اِ ) گیاهی است که در گندم زار روید و دانه های آن گرد و سیاه و تلخ است. هرگاه در گندم داخل و آسیا شود نان را نهایت تلخ کند. این گیاه در بعض شهرهای ایران منجمله گلپایگان به نام فوق خوانده میشود. برهان کرکاس ضبط کرده است. تلخه. زوان.

واژه نامه بختیاریکا

( گُرگاس ) گیاهیست

پیشنهاد کاربران

گرگاس فرزند ناخلف سگ است که از ماچه گرگ چون به ماده گرگ و سگ ماچی یا دلماچ میگویند این غلط محض است اگر بگوییم گرگاس از ماچی سگ است چون وقتی ماچی سگ آماده برای جفت گیری میشود تمام سگ های قلدر گله را تا
...
[مشاهده متن کامل]
شعاع سی کیلومتری با عشوه میبرد کدام گرگ جرات میکند به یک گله سگ قلدر روبرو شود چون سگ های ضعیف جرات رفتن با ذل یا بهتر بگویم با ماجی خانم را ندارند ولی این گرگ بی غیرت است که تا ماده اشبه پل یا آماده جفت گیری میشود او را برای فریب و شکار خود به حضور سگ گله می فرستد و او هم سگ را با خود برای عشق بازی ازگله دور میکند تا گرگ های نر راحت گوسفند بدزدند

گرگان همان سگ گرگ است. حیوانی که خصوصیات ظاهری سگ و خوی درندگی گرگ را دارد
گرگاس یا سگ گرگ حاصل جفت گیری گرگ و سگ می باشد که به آن گرگی نیز می گویند.

بپرس