گرگ پیکر. [ گ ُ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) گرگ منظر. || درفشی که به هیأت گرگ باشد : یکی گرگ پیکر درفش از برش به ابر اندر آورده زرین سرش.فردوسی.به پیش اندرون گرگ پیکر یکی یکی ماه پیکر ز دور اندکی.فردوسی.ز تیغ دلیران هوا شد بنفش نه پیداست آن گرگ پیکر درفش.فردوسی.
۱ - آنچه دارای اندام و پیکر گرگ باشد . ۲ - درفشی که شکل گرگ بر آن منقوش باشد : شاه او را خلعت داد و علم گرگ پیکر بدو داد و سپاه او را نیز ترتیب داد .