گرچه

/garCe/

معنی انگلیسی:
albeit, notwithstanding, though

لغت نامه دهخدا

گرچه. [ گ ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) گریچه است که تالار و خانه کوچک باشد. || نقب و زیرزمین را نیز گویند. || چاه. || زندان. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نقب زیر زمین . ۲ - چاه زندان . ۳ - خان. کوچک . ۴ - تالارخانه. ۵ - کنج بیغوله .

فرهنگ عمید

= اگرچه

مترادف ها

although (حرف ربط)
اگر چه، هر چند، گرچه، با اینکه

though (حرف ربط)
اگر چه، گرچه، ولی، ولو، هر چند با اینکه

فارسی به عربی

ولو ان

پیشنهاد کاربران

گر چه و همتاهای آن مانند: هر چند، هر اندازه، هر قدر، اگر چه، با اینکه، با آنکه و گواینکه با واژه ی ولی و همتاهای آن مانند: اما، با این همه، مع هذا، مع ذالک، لکن، لیکن در یک جمله نادرست است. یا باید ولی
...
[مشاهده متن کامل]
و یکی از همتاهای آن را به کار برد یا هرچند و یکی از همتاهای آن را. ننویسیم: گر چه دیر آمد ولی به آزمون رسید. بنویسیم: گر چه دیر آمد، به آزمون رسید. هر چند بگویی، باز هم نتوانی. زور داری ولی ناتوانی. خانه داری ولی زن نداری. ( کتاب غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی )

گرچه ؛ گاهی �چه � با �گر� ( مخفف اگر، حرف شرط ) ترکیب شود و به صورت حرف ربط مرکب �گرچه � درآید ) هرچند. اگرچه :
گرچه غم سوز و غصه کاهست او
زو بُرم کآب زیر کاهست او
گرچه آبی تنگ نماید و سهل
پای در وی منه تو از سر جهل.
اوحدی.
خواه
1. Although
2. Much as
ولو

بپرس