گرو پذیر

فرهنگ فارسی

( صفت ) گروپذیرنده رهن گیرنده : مهر. خواجه خانه گیر شده هم بساطش گرو پذیر شده . ( هفت پیکر )

پیشنهاد کاربران

گرو پذیر شدن بساط : به دام انداختن مهره ی حریف و عدم امکان حرکت آن ( کنایه در بیت مشخص است )
خواجه را مه درآمده به کنار
دست بر کار و پای رفته ز کار
مهره خواجه خانه گیر شده
همبساطش گرو پذیر شده
...
[مشاهده متن کامل]

مهره ی خواجه خانه گیر شده: مهره ی نرد یا شطرنج خواجه در خانه قرار گرفته و آن را اشغال کرده است ایهاماً خواجه به بازی چهارم رسیده .
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 582 )

بپرس