گرو بندی

لغت نامه دهخدا

گروبندی. [ گ ِ رَ / رُو ب َ ] ( حامص مرکب ) شرطبندی. رهان.

فرهنگ فارسی

شرط بندی رهان .

پیشنهاد کاربران

تعریف گروبندی: گروبندی به معنی شرط بندی است. پس در تعریف آن می توان گفت:
�قراردادی است بین دو یا چند نفر بر این مبنا که، هرکس درباره وقوع حادثه یا تحقق نتیجه ای درست گفته باشد، از دیگران مبلغی پول یا دادن مال و انجام کاری را طلبکار شود، خواه حادثه یا نتیجه مورد نظر پیش از آن رخ داده باشد یا بعد اتفاق افتد و خواه این اشخاص نسبت به آن بیگانه باشند یا در انجام آن دخالت کنند�.
...
[مشاهده متن کامل]

نکته: عقد شانسی و احتمالی در حقوق ایران، اصولا باطل ولی استثنائاٌ صحیح است.
ماده 655 قانون مدنی:
در دوانیدن حیوانات سواری و همچنین در تیراندازی و شمشیر زنی، گروبندی جایز و مفاد ماده قبل در مورد آنها رعایت نمی شود.

توافقی است بین دو یا چند نفر که یک امر معینی را پیش بینی می کنند و در ضمن تعهد می کنند هرکس درست گفته باشد مال معینی را به او بدهند
منبع : lawgostar

بپرس