گرو باختن. [ گ ِ رَ / رُو ت َ ]( مص مرکب ) چیزی را که بر آن گرو بسته اند به حریف باختن. مغلوب شدن در بازی. مغلوب شدن در شرط : و بوصیت دعاگوی هرگز بگرو ( شطرنج ) نبازد تا قمار نشود و کراهیت شرع لازم نیاید. ( راحةالصدور راوندی ). چه خواهی ز چندین سر انداختن بدین گوی تا کی گرو باختن.
نظامی.
|| گرو گذاشتن : تا بتوانی گرو مباز. ( قابوسنامه ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) چیزی را که بر آن گرو بسته اند بحریف باختن مغلوب شدن در بازی یا شرط : ۲ - ( مصدر ) گرو گذاشتن : تا بتوان گرومباز . ۳ - قمار کردن .