گره گره


معنی انگلیسی:
kinky, full of knots, nodulose, inch by inch, choppy, gradually, desultorily, irregularty, knobbly, nubby

فرهنگ فارسی

۱ - پر از گره . یا گره گره کاری را کردن.نامنظم و اندک اندک آنرا انجام دادن.

مترادف ها

nodular (صفت)
ورم کرده، گره دار، قلمبه شده، گره گره

پیشنهاد کاربران

بپرس