گرنام

لغت نامه دهخدا

گرنام. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه شهرستان ساری ، واقع در 26000گزی جنوب خاوری بهشهر و 2000گزی جنوب رودخانه نکا. هوای آن معتدل ، دارای 450تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات ، ارزن. شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان ، شال و کرباس بافی است. راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). رجوع به ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 160 شود.

گرنام. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد، واقع در 67 هزارگزی شمال باختری مانه ، هوای آن گرم ، دارای 176 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات بنشن و تریاک و شغل اهالی زراعت و مالداری. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

گویش مازنی

/gornaam/ از توابع چهاردانگه ی شهریاری بهشهر

پیشنهاد کاربران

بپرس