گرمند

لغت نامه دهخدا

گرمند. [ گ َ م َ ] ( اِ ) عجله. ( شعوری ج 2 ص 294 ) . || جلد و شتاب. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) عجول. ( شعوری ج 2 ص 294 ). چالاک و تند. ( ناظم الاطباء ) :
مکن بروعده از وصل تو مغبون
نمی بینی چه گرمند است گردون.
استاد لطیفی ( از شعوری ).
|| آماده. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس