گرمنجان

لغت نامه دهخدا

گرمنجان. [ گ َ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز، در 59000گزی جنوب خاور زرقان. کنار راه فرعی بند امیر به سلطان آباد. جلگه ، معتدل ، مالاریائی. دارای 191 تن سکنه. آب آنجا از رود کر. محصول آن غلات ، برنج ، تریاک. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

پیشنهاد کاربران

شهرستان با قدمت تاریخی و مردمان مهربان زحمتکش
همانطور که سرکارخانم شریعتی مهرفرمایش دادن درست است.
مردم گرمنجان مردمی نجیب ومهربان ومهمان نواز هستند
باعرص سلام وخسته نباشید. درمورد گرمنحان هرکسی این چنین حرفی زده صدرصد دراشتباه بوده یاکه نفهم بوده. گرمنحان یک روستای هست که درتمام ایران حرف اول رومیزنه خداشاهده. وکشاورزی روستا برنج کاری وگندم گشت میکردن والان هم که چندین ساله که خشکسالی گرفته وهیچ گشتی ندارن. باتشکر فراوان
گرمنجان در واقع گبرستان بوده به معنی غیرمسلمان.
زمان حمله اعراب به ایران، عرب ها به مردم این منطقه گبر میگفتن، به مرور زمان گبرستان به گرمنجان تغییر شکل داده.
ساکنان این منطقه از آریایی ها هستند که تا مدت ها مسلمان نشدند. . . .
به دلیل خون گرمی و مهمان نوازی مردم روستای گرمنجان این روستا گرم جان یعنی گرمنجان نام گرفته است

بپرس