گرم دره
/garmdarre/
لغت نامه دهخدا
گرم دره. [ گ َ دَ رِ ] ( اِخ )دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد، واقع در 36 هزارگزی شمال شهرکرد و 6 هزارگزی راه موسی آباد به نجف آباد. هوای آن معتدل و دارای 290 تن سکنه است. آب آنجا از زاینده رود تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
گرم دره. [ گ َ دَ رِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در8 هزارگزی جنوب خاور کرج. هوای آن معتدل. دارای 290تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه کرج تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن و صیفی و چغندرقند میوه و قلمستان است. شغل اهالی زراعت است و کاروانسرا و چند قهوه خانه سر راه دارد. در کنار راه ماشین رو تهران به کرج واقع شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
گرم دره. [ گ َ دَ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی ، واقع در چهل هزاروپانصدگزی شمال باختری خوی و سه هزاروپانصدگزی جنوب باختری شوسه خوی به سیه چشمه. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر سالم و دارای 2490 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوبات شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است و از راه ارابه رو میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید