گرمخانه
/garmxAne/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خانۀ گرم.
مترادف ها
بخاری، کوره، اجاق، گرمخانه، فرخوراک پزی
زندان، گلخانه، گرمخانه
گلخانه، گرمخانه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
گرمخانه ؛ آنجایی از حمام که زیر آن خالی است و در آن آتش می افروزند. حجره ای مر دواسازان را که داروها را در آن می خشکانند. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به گرمخانه شود.
گرمخانه به افراد بی خانمان، کارتن خواب و آسیب دیدگان اجتماع، پناهگاه و غذای رایگان می دهد که هزینه های آن از راه دولتی یا خدمات گروه های اجتماعی تأمین می شود. گرمخانه ها معمولاً حالت اردوگاهی دارند و تعداد زیادی از افراد بی سرپناه را پذیرش می کنند.
گرمخانه=انکوباتور