گرم گوی. [ گ َ ] ( نف مرکب ) گوینده سخنان نرم و ملایم. آنکه سخنی دلفریب گوید. گوینده سخنان شیوا و دلچسب. ملیح : چو کافور موی و چو گلبرگ روی دلش رزمجوی و زبان گرم گوی.فردوسی.چو کافور گرد گل سرخ موی زبان گرم گوی و دل آزرم جوی.فردوسی.
( گرم گو ی ) ( صفت ) آنکه سخنان شیوا و دلچسب و دلفریب گوید : چو کافور گرد گل سرخ موی زبان گرم گوی و دل آزرم جوی .