گرم شکمی

لغت نامه دهخدا

گرم شکمی. [ گ َ ش ِ ک َ ] ( حامص مرکب ) شکمخوارگی. اکول بودن : به حرص و گرم شکمی منسوب شوم. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ فارسی

۱ - پرخواری شکمخوارگی . ۲ - آز طمع ولع : ... بحرص و گرم شکمی منسوب شوم .

فرهنگ معین

( ~ . ش کَ )(حامص . )پُرخوری ، شکم بارگی .

پیشنهاد کاربران

بنظر میرسد که بمعنی آز و آرزوی بسیار و طمع داشتن و ولع باشد
[تعلیقات استاد مجتبی مینوی بر کلیله و دمنه نصرالله منشی صفحه 79 و 80 ]
حریص بودن
طماع بودن
شکمو بودن
. . . که بحرص و گرم شکمی منسوب شوم.
کلیله و دمنه نصرالله منشی