گرم جوشیدن

لغت نامه دهخدا

گرم جوشیدن. [ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) بسیار محبت کردن. || تپاک کردن. ( آنندراج ) ( غیاث ). بی قراری کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - معاشرت و اختلاط بسیار کردن . ۲ - اضطراب داشتن بیقراری کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس