گرمتاز. [ گ َ ] ( نف مرکب ) تند درتاخت و تاز. تند تازنده. بشتاب تازنده : پیش خوانپایه سلیمانی سخن مور گرمتاز فرست.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 574 ).
( صفت ) آنکه بشتاب تاخت کند تند تازنده : آن مشرب سرد گرم تاران تر آخور جان خشک بازان ... ( تحفه العراقین )