گرم افتادن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بجد مشغول شدن بکاری : بار دیگر باز گرم افتادم اندر کار او باز نشکیبم همی یک ساعت از دیدار او . ( معزی )

پیشنهاد کاربران

بپرس