گرفتن دامن ؛ گرد کردن دامن در دست. بالا گرفتن دامن فروهشته که در حرکت بپای نپیچد یا بخاک و گرد و گل ولای زمین آلوده نگردد :
از گلستان وصل نسیمی شنیده ام
دامن گرفته بر اثر آن دویده ام.
خاقانی.
از گلستان وصل نسیمی شنیده ام
دامن گرفته بر اثر آن دویده ام.
خاقانی.