گرفتار مخمصه کردن

مترادف ها

enmesh (فعل)
گیر انداختن، گرفتار کردن، بدام انداختن، در شبکه نهادن، در دام نهادن، گرفتار مخمصه کردن

پیشنهاد کاربران

land somebody in trouble/hospital/court etc
to cause someone to have serious problems or be in a difficult situation

بپرس