گرسنگی کشیدن


معنی انگلیسی:
hunger, starve, starvation, to starve

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تحمل گرسنگی کردن .

مترادف ها

famish (فعل)
گرسنگی کشیدن، گرسنگی دادن

starve (فعل)
گرسنگی کشیدن، گرسنگی دادن، از گرسنگی مردن، قحطی زده شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس