ورس /گرس/کرس به چم موی و پیچ نیز است
ورس/پرچ/پرچم نیز به چم مو و کاکل نیز است و همه پارسی است
این به چم پیچ است
سر بتاب از حسد وگفته پر مکر و فریب
برکش از گردنت این جامه پر گرس و گریب.
... [مشاهده متن کامل]
ناصرخسرو
کرس و گریب هم امده و درست است
چو سروی بدی بر سرش گردماه
بران ماه گرسی ز مشک سیاه
کنون چنبری گشت بالای سرو
تن پیل وارت به کردار غرو
فردوسی
aswārag nēzag - dast, ōwōn be winārd čiyōn wars abar sar
سوار نیزگدست، چنان به وینارد چون ورس ابر سر
گزیدگ زادسپرم
az kustag ī xwarāsān ān ī nidom tōhmag ō ērān - šahr dwārēnd ul - grift - drafš hēnd syā zēn barēnd ud wars wizārd dārēnd
پست ترین نژادها از سوی مشرق به ایران شهر تازند، درفش برافراشته اند، سلاح سیاه بَرَند و ورس گشاده دارند
زند بهمن یسن
واژه گرس کاملا پارسی است یک ریشه ی واژه گرس از پارسی میانه [script needed] ( wls /wars/, “مو” ) , از نیا - ایرانی *w�lśah ( همریشه با اوستایی 𐬬𐬀𐬭𐬆𐬯𐬀 ( varəsa, “موی ( سر ) ” ) , سغدی [script needed] ( wrs /wars/, “مو” ) ) , از نیا - هندو - ایرانی *w�lćas ( همریشه با سانسکریت वल्श ( v�lśa, “شاخه” ) ) , از نیا - هندو - اروپایی *w�lḱ - o - s ( همریشه با نیا - اسلاوی *volsъ ( “مو” ) ) . همچنین بسنجید با وامواژگان ایرانی در Old Armenian վարս ( vars, “مو” ) و վարշամակ ( varšamak, “چادر، روبنده” ) , .
... [مشاهده متن کامل]
ریشه ی دو گرسنگی. مق سیری
منبع. فرهنگ لغت معین