گرزیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۲. زاری کردن.
۳. توبه کردن.
پیشنهاد کاربران
در پارسی میانه فعل 'گَرزیدن' بمعنای 'شکایت کردن' و 'اعتراف کردن' بکار می رفته است. به گمان من این کارواژه شایسته ی احیا کردن است و بکار گیری ان در پارسی کنونی کاری ست سودبخش برای زبان شیرین مان؛ و هیچ زیانی به زبان پارسی نمی رساند زیرا که از لحاظ دیسه ی و ساختاری همانند دیگر کارواژگان رایج است و از این رو، از هماهنگی و سازگاری واژگان پارسی نمی کاهد.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه از کاربرد کارواژه ی 'گَرزیدن' در پارسی میانه:
pad ān homānāg garzān, wāng ō ohrmazd burd čiyōn ān ī hazāragān spāh ka pad āgenēn abar garzēnd ( Anklesaria, 1964, p. 13 ) .
ترجمه: به همان گونه گله کنان بانگ به اورمزد برد، چون هزارها [مرد] سپاهی که با هم بنالند ( راشدمحصل، 1385، ص 38 ) .
mihr rōz agar - it az kas mustōmand - ē abar mad ēstēd pēš mihr ēst az mihr dādwarīh xwāh ud garzišn kun. ( Jamasp - Asana, 1913, p. 70 )
ترجمه: مهر روز اگر [برای] تو از کسی مستمندی ( = گله مندی ) بر آمده است ( = پیش آمده است ) ، پیش مهر ایست، از مهر داوری خواه و شکایت کن. ( گشتاسب و حاجی پور، 1398 )
ōy ī marg - arzān wināh andar radān garzišn, [ud] tan be abespārdan ǰud az radān tan be abespārd nē [pādixšā] bawēd.
ترجمه: آن را که مرگرزان [است]، باید در نزد ردان گناه اعتراف کند [و] تن [به مجازات] بسپارد؛ جز [به] ردان تن بسپردن [مجاز] نباشد. ( مزداپور، 1369، ص 95 )
منابع:
A Concise Pahlavi Dictionary
Parsig database
... [مشاهده متن کامل]
نمونه از کاربرد کارواژه ی 'گَرزیدن' در پارسی میانه:
pad ān homānāg garzān, wāng ō ohrmazd burd čiyōn ān ī hazāragān spāh ka pad āgenēn abar garzēnd ( Anklesaria, 1964, p. 13 ) .
ترجمه: به همان گونه گله کنان بانگ به اورمزد برد، چون هزارها [مرد] سپاهی که با هم بنالند ( راشدمحصل، 1385، ص 38 ) .
mihr rōz agar - it az kas mustōmand - ē abar mad ēstēd pēš mihr ēst az mihr dādwarīh xwāh ud garzišn kun. ( Jamasp - Asana, 1913, p. 70 )
ترجمه: مهر روز اگر [برای] تو از کسی مستمندی ( = گله مندی ) بر آمده است ( = پیش آمده است ) ، پیش مهر ایست، از مهر داوری خواه و شکایت کن. ( گشتاسب و حاجی پور، 1398 )
ōy ī marg - arzān wināh andar radān garzišn, [ud] tan be abespārdan ǰud az radān tan be abespārd nē [pādixšā] bawēd.
ترجمه: آن را که مرگرزان [است]، باید در نزد ردان گناه اعتراف کند [و] تن [به مجازات] بسپارد؛ جز [به] ردان تن بسپردن [مجاز] نباشد. ( مزداپور، 1369، ص 95 )
منابع:
اعتراف کردن به گناه= ( confess ) : اندر زبان پهلوی برا برش هست: گَرزیدن ( garzidan ) .
گَرزیدن، گَرزید، گَرزیده، گَرز، نام کنش: گَرزش.
گَرزیدن، گَرزید، گَرزیده، گَرز، نام کنش: گَرزش.
توبِهیدَن.