برآویخت [ گیو ] با دیو [ پولادوند ] چون شیر نر
زره دار و با گرزه گاوسر.
فردوسی.
یکی گرزه گاوسر برگرفت جهانی بدو ماند اندر شگفت.
فردوسی.
ابا یاره و گرزه گاوسرابا طوق زرین و زرین کمر.
فردوسی.
رجوع به گرزه گاوچهر و گرزه گاوپیکر و گرزه گاورنگ و گرزه گاوروی و گرزه گاوسار و گرزه گاومیش شود.