گردگیری کردن


معنی انگلیسی:
cordon, embrace, enclose, to dust, to clean down
dust

لغت نامه دهخدا

گردگیری کردن. [ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ستردن غبار و گرد از ظرف ، کاخال و مانند آن. رجوع به گردگیری شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پاک کردن گرد و غبار چیزی : در و دیوار اطاقها را گرد گیری کردند .

مترادف ها

dust (فعل)
پاشیدن، ریختن، گردگیری کردن، گرد گرفتن از

فارسی به عربی

غبار

پیشنهاد کاربران

بپرس