بدغ. [ ب َ ] ( ع مص ) شکستن چهارمغز و بادام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شکستن گردکان و بادام. ( ناظم الاطباء ) . شکستن گردو و بادام. ( از اقرب الموارد ) .+ عکس و لینک