گردکان بر گنبد

لغت نامه دهخدا

گردکان بر گنبد بودن. [ گ ِ دِ ب َ گُم ْ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از ناپایداری و بی ثباتی است. ( آنندراج ) :
پرتو نیکان نگیرد آنکه بنیادش بد است
تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است.
سعدی.

پیشنهاد کاربران

از حنظل شکر نتوان ساخت؛ بر چشم کور سرمه کشیدن چه فایده؟ بوم از تربیت، هَزار دستان نشود؛ به کوشش نروید گُل از شاخ بید؛ تخم چون در شوره کاری، ضایع و بی بَر شود؛ خر به سعی، آدمی نخواهد شد؛ دوزخی را سوی جنت نتوان برد به زور، سبزه بر سنگ نروید چه گنه باران را؟ نرود میخ آهنین بر سنگ؛ نهال تلخ نگردد به تربیت شیرین.
...
[مشاهده متن کامل]

اشعار هم مضمون= ابر اگر آب زندگی بارَد هرگز از شاخ بید بر نخوری ـ پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است ، تربیت نااهل را چون گردکان بر گنبد است ـ شمشیر نیک ز آهن بد چون کُنَد کسی ناکس به تربیت نشود ای حکیم، کس ( سعدی )

بپرس