گردون شتاب. [ گ َ ش ِ] ( ص مرکب ) کنایه از تندرو. سریعالسیر : من آن بادرفتار گردون شتاب ز بهر شما دوش کردم کباب.سعدی ( بوستان ).
گردون شتاب ؛ چون گردون شتابان. شتابنده چون آسمان :من آن بادرفتار گردون شتابز بهر شما دوش کردم کباب. سعدی.+ عکس و لینک