گرده پیچ

لغت نامه دهخدا

گرده پیچ. [ گ ِ دَ ] ( اِ ) گول خوردن. || گول زدن. || چیزی را در مقابل نان گرفتن. ( از شعوری ). || ( ن مف مرکب ) دورزده. احاطه شده. محاصره شده. ( از ناظم الاطباء ). || ( اِ مرکب ) تخم گیاهی است موسوم به «آشجیلر». ( شعوری ). بذور معطر و خوشبوئی که در غذاها طبخ کنند. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس