جمله خلقان را مدان جز گلخنی
خورده از حمامی تن گردنی.
عطار ( مظهرالعجائب ).
|| ( اِ ) قلاده که به گردن اسب کنند از چوب چرم گرفته. قسمتی از یراق اسب چون نیم دایره از چوب به چرم گرفته. || ( حامص ) کنایه از ریاست و شجاعت. ( آنندراج ) : زنی کاینچنین گردنیها کند
فرشته بر او آفرینها کند.
نظامی ( از آنندراج ).