گردناکی

لغت نامه دهخدا

گردناکی. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) آلودگی به گرد. خاک آلودگی. غبره. ( دهار ). || به رنگ خاک. خاکی رنگ بودن : مشتری در لونها دلالت دارد بر گردناکی و سپیدی آمیخته به زردی. ( التفهیم ).

فرهنگ فارسی

۱ - آلودگی بگرد و غبار مغبری . ۲ - برنگ خاک بودن : گردناکی و سپیدی آمیخته بزردی یا گندم گونی ... .

پیشنهاد کاربران

بپرس