گردشی

/gardeSi/

معنی انگلیسی:
circulatory, revolutionary, rotatory

لغت نامه دهخدا

گردشی. [ گ َ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری ، واقع در 30هزارگزی جنوب ساری. بین دو رودخانه گرم رود با چهاردانگه و سیاه رودبار دودانگه در سینه ارتفاعات واقع شده و دارای 290 تن سکنه است. هوای آن معتدل و آب آنجا از رودخانه تجن تأمین میشود. محصول آنجا برنج ، غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. برنج در کنار رودخانه تجن کشت میشود. گله داران که اکثر سکنه آنجا هستند، تابستان به ییلاق برنت سوادکوه میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

گویش مازنی

/gerdeshi/ فروشنده ی دوره گرد – پیله ور - هرزه گرد & زمین و ملک مدور - تفریح – گردش – آدم اهل سفر و گشت و گذار ۳چرخشی & از توابع کلیجان رستاق شهرستان ساری

مترادف ها

ambulatory (صفت)
متحرک، سیار، گردنده، گردشی

rotatory (صفت)
گردشی، چرخشی

فارسی به عربی

متنقل

پیشنهاد کاربران

بپرس